سلام همکلاسیای عزیز

حالتون  خوبه خوش میگذره خفن درگیره انتخاب واحدید دیگه  دانشگاه میرید

بالاخره از بیکاری تو خونه راحت شدیما آخه چقد هی مسافرت  و کلاسای متنوع نام نویسی کردن که هیچ کدومو نریم ای بابا دیگه خسته شدیم باز خوبه ماه رمضان اومد وسط تابستون تا یه کوچولو تا لنگ ظهر بخوابیم تازه اونم فقط به خاطر عبادتش

  دلمون تنگ شده واسه کل کل با استاد واسه سر کلاس چرت زدنا واسه یواشکی تلفن صحبت کردن سر کلاسا واسه دودر کردن کلاسا واسه منتظر موندن که یه کلاس تشکیل نشه همه بریم بازارو اتفاقی همدیگه رو ببینیم واسه یک ساعت بعد کلاس خسته نباشید گفتنا  و بعد یادآوری بشه که نگید خسته نباشید بگید خدا قوت که استاد دوباره نیرو بگیره و شروع کنه به ادامه درس

البته من این ترمو مهمانی واسه زاهدان گرفتم حال میده آدم تو شهر خودش دانشجو باشه مگه نه ؟؟ بعد از تموم شدن کلاس نریم سلف  در عوض  پیاده بری خونه و غذای گرمو خوشمزه مامانو بخوری  حال میکنین زابلیا مگه نه؟؟؟

البته دلتنگی واسه خوابگاه و تک تک بچه های خوابگاهو اتاقو صد البته  کلاس بماند  دلتنگی واسه تخت جمشید (معرف حضور هست که؟؟)و عکس گرفتن روی سیب کنار میدون تره بار ......